درخت ها و جنگل ها
چگونه درختان رشد وزندگی می کنند؟
درختان رستنی هایی با تنه های چوبی هستند که می توانند در طول سال رشد کرده و بزرگ می شوند. آنها با توجه به تنه واحد و اصلی کاملا از درختچه ها متمایز هستندو یکی از شاخه های آنها نسبت به بقیه شاخه ها از رشد بیشتری برخوردار می باشد.
که«سرگروهthe leader» خوانده می شود. در نتیجه، بلندتر شدن و رشد شاخه ها، تاج پوشش آنها گسترش پیدا کرده و دارای شاخه و برگهای بیشتری می شوند که قسمت پایینی آن انبوه و متراکم تر است درختان از دانه های کوچکی رشد کرده و زندگی خود ار از زمانی که به صورت جوانه یا نهال هستند آغاز می کنند تا زمانی که آنها به گونه های غول آسای کهن سال در جنگل مبدل شوند.
اغلب در جنگل های انگلستان ، درختان به تنهایی در بلند ترین حالت می توانند به ارتفاع حدود ۵۵ متر (Ft181) وتنه آن در قطور ترین حالت به m3/1 یا (in3،Ft4) برسند.
محیط آنها نیز به m1/13(Ft43) می رسد.با توجه به فضای بسیار وسیع در کالیفرنیا درختان مذکور در حدود دو برابر اندازه معمولی رشد می کنند و بلند ترین آنها مانند سکویا به ارتفاع در حدود m 117 یا (Ft384) و قطری به اندازه m9/22(Ft75) می رسد.
رشد اسرار آمیز درختان تا اندازه ای در زمستان ادامه می یابد ، کم کم رشد پوست و شاخه ها در زمستان ساکن و راکد می شود. یک لایه که کامبیوم (لایه زایا) نامیده می شود، گیاهان را قادر می سازد که سالانه تا انداره ای موجب رشد شاخه ها گردد.
کامبیوم فقط یک سلول ستبر دارد ، که با سطحی همواره صاف تنه چوبی را پوشانده و تا ریشه ها در زیر زمین توسعه پیدا می کند.ایجاد سلول جدید درطول دورهرشد در کنارهای داخلی موجب بزرگ شدن گیاه می گردد. بنابراین در بهار هر سال گرداگرد درون چوب درختان از کامبیوم چوبی براق و کم رنگ پوشیده می شود. چوبهای بهاره قدیمی که تیره تر هستند به همراه مناطقی که دارای چوبهای سخت تابستانی هستندبا همدیگر یک حلقه رویشی سالیانه را تشکیل می دهد.
در این جریان تنه همه درختان همانند درختان سالخورده رشد و توسعه یافته، قوی و ستبر می گردند. شاخه و برگهای درختان در یک محدوده، ثابت نشده اند و در طول زندگی شاخه ها انشعاب یافته و به سرعت رشد می کنند و دارای شاخه و برگهای زیادی می شوند. عموما عمر آنها بیشتر از صد سال می باشد و با شمردن حلقه های سالیانه روی پایه یا کنده درخت قطع شده به آسانی می توان به سن آن دست یافت. بعضی اوقات سن درخت بلوط به ۵۰۰ سال می رسد
و در مواردی استثنایی سن ۱۰۰۰ سال نیز مشاهده شده است، درخت غول کالیفرنیایی ۳۰۰۰ سال و نوعی کاج بومی ایالتهای غربی آمریکا pinus aristata در بیابانهای آریزونا بیشتر از ۴۰۰۰ سال عمر می کند. زمانی که یک درخت قطع می شود شاخه و برگهایش به علت تاثیر تجزیه پوسیده شده و رو به زوال می رود قارچ با ورود به تمامی چوبهای درخت از آن بهره برده موجب این عمل می شود. سرانجام تنه های افتاده همه درختان بر روی کف زمینهای جنگل تجزیه شده و می پوسند در جریان زندگی درختان همانند سایر گیاهان به تماس به یک منبع آبی نیاز دارند، و این امر با تماس یک شبکه بزرگ طولانی از ریشه ها به آب کم وسطحی خاک ممکن است.
جریان انتقال آب از بالا به پایین توسط مجرا های چوبی که هر یک از ریشه ها وجود دارد صورت می گیرد و نیز شیره گیاهی ریشه به صورت محلول های خیلی رقیق به همراه آب به قسمت های بالا انتقال می یابد.
لازم به ذکر است که بسیاری از نمک های معدنی خاک برای زندگی تمامی گیاهان لازم و ضروری می باشد.در تنه های بزرگ و قطور فقط حلقه های سالیانه بیرونی که (برونچوب)نامیده می شوند باعث بالا بردن شیره گیاهی می گردد.سایر حلقه های سالیانه ((درون چوب)) نامیده می شوند که دستخوش تغییرات شیمیایی قرار گرفته و تیره تر و از دوام بیشتری برخوردار هستند. آنها برای انتقال فعالانه آب عمل نمی کنند ، بلکه باعث رشد قطری (سطحی) درختان می شوند و با پایداری بخشیدن به جنگل در مقابل باد و طوفان های شدید به طور غیر مستقیم در این امر مشارکت می کنند.
شیره گیاه به جایگاه های مهم گیاه که جریان حیاتی بیوشیمیایی (تثبیت کربن) وجود دارد ازقبیل برگها منتقل می شود. در اثر جریان هوا به مقدار کمی (فقط در حدود ۰۳/۰ درصد) گاز دی اکسید کربن در برگ ها ذخیره می شود. در معرض آفتاب بعضی از این گازها با آب به شکل هیدرات کربن در آمده و انرژی لازم را تأمین میکند.
این جریان ((فتوسنتز)) نامیده می شود که به کمک ماده ای شیمیایی با نام ((کلروفیل)) که در اکثر قسمت های سبز گیاهان و درختان وجود دارد صورت می پذیرد. حتی در دور افتاده ترین برگها مقدار زیادی کربوهیدرات ساخته می شود که جریان این محلول قندی از سمت برگها می باشد.
جنگل:
به ندرت درختان در طبیعت به صورت انفرادی دیده می شوند. بعضی اوقات از یک پایه درخت و اجتماعی از گیاهان تشکیل می یابد ، اما اغلب چندین پایه را شامل می شود که با توجه به اندازه هایشان ((بیشه)) یا ((جنگل)) نام می گیرند. درختانی که در فضا های باز قرار دارن امکان رشد بیشتری دارند.
جنگل های طبیعی از لحاظ اندازه و سن و سال و تنوع گونه ها روییده شده گستردگی بیشتری دارند و در این میان گونه های روییده شده برای زندگی با یکدیگر رقابت می کنند.
هر چند که در میان گونه های جنگلی رقابت وجود دارد ولی جنگلبانان درختان را در فواصل منظم و منایب می کارند که این حالت در هنگامی که فقط یک پایه در محل وجود دارد ، به حالتی که دو یا سه پایه در محل و در یک سال روییده اند برتری دارد.
ما در جنگل های طبیعی با ترکیب سنی ناهمسال و تغییرات نامحدود اندازه ها مواجه هستیم. در نوع دیگری از جنگلها که آنها را همگن و همسال می نامند ،تعداد زیادی از گونه های درختی با سنین یکسان در همه جای جنگل دیده می شود ، که اندازه های آنها بسیار به اندازه گونه های همسایه و مجاور آ« شباهت دارد.
طرح منظم حاکم بر این جنگلها به زودی با توجه به تغییرات سرعت در رشد و نمو به هم می خورد. به دلیل آنکه جنگابانها درختان را هرس کرده و تاج را تنک می کنند سرعت رشد در آنها بیشتر می گردد و بزرگ می شوند که به تدریج فواصل نا منظم می گردد ، این تغییرات به صورت طبیعی هم انجام می پذیرد و مصنوعی نمی باشد.
وجود جنگلها ممکن است تأثیرات عمیقی بر روی خاک و زندگی طبیعی جاندارانی ککه در میان آن زندگی می کنند بگذارد.
نامگذاری درختان پهن برگ
معمولاً تمامی درختان پهن برگ با برگ های پهن و عریض و یا برگهایی با برگچه هایی پهن و جدا از هم از بازدانگان یا درختان سوزنی برگ متمایز هستند.آنها بیشتر به (( درختان با چوب بادوام)) معروف گشته اند زیرا اکثراً چوب آنها از چوب های نرم بازدانگان با دوام و محکم تر است.
معمولاً به آنها ، (( درختان خزان کننده )) نیز می گویند ، زیرا بر خلاف بازدانگان که همیشه سبز هستند در فصل پاییز برگهایشان می افتد و در بهار سال آینده برگ های جدید ظاهر می شوند.
تعداد محدودی از پهن برگ ها همیشه سبز مانند درخت خاس و بلوط سبز به کمک برگ های سبز تیره و صاف و براق و پر پشت به آسانی قابل تشخیص هستند این ساختار به منظور جلوگیری از اتلاف آب در اقلیم های سرد و گرم می باشد. درختان همیشه سبز را میتوان به کمک برگ هایشان فقط برای مدت پنج ماه ، یعنی از اواسط نوامبر تا اواسط ماه آوریل باقی می ماند. براستی بهترین وسیله راهنمایی برای تشخیص آنها در بیشتر زمان های سال شکل جوانه هایشان است به همین علت چهار صفحه از این کتاب به عکسها و مشخصات جوانه ها در زمستان و ترکیب و خصوصیات آنها اختصاص داده شده است.
در اواسط تابستان با کندن تعدادی از برگ های شاخه ، براحتی می توان به شکل جوانه ها دست یافت.پوست های بعد از زمستان برای تشخیص ، بهتر از پوست های قبل از پائیز می باشد. در مرحله نخست برای تشخیص می توان به محل قرار گیری برگ های بر روی شاخه توجه کرد که متناوباً در فواصلی در طول شاخه قرار گرفته (مانند شاخه های راش) و یا این که به صورت دوتایی یا در مقابل هم می باشد (مانند درخت زبان گنجشک) از برگ ها برای تشخیص در تمامی طول بهار استفاده می شود. اما در اواخر تابستان و ابتدای پائیز برگ ها خزان میکنند.
ممکن است برگ های آنها کم عرض با شکل هندسی ساده و معمولی ، مانند شکل بیضی (درخت ممرز) و یا دارای یک مرکز با قاعده (درخت نمدار) و یا به صورت سه گوش (درخت توس یا غان ) در آمده باشند.
شناسایی توسط شاخه ها و جوانه ها:
شاخه ها قرمز ، زیگزاگی، نرم ، روشن و جوانه ها فقط در دو اندازه دیده می شوند که یکی بزرگتر از دیگری است.
شاخه های سبز و روشن ، گوشه دار و پهن.
جوانه ها در مقابل هم ، فلسهای نرم ، شاخه های قهوه ای مایل به ارغوانی تیره.
جوانه های مقابل هم که بزرگتر از cm 2. 5 (in 1) می باشند و قهوه ای تیره و چسبناک هستند. ص ۴۳ (شاه بلوط هندی)
جوانه های مقابل هم ، پوسته های سبز مایل به زرد با لکه های قهوه ای تیره
جوانه ها در مقابل هم ، فلسهای کرکین در نوک شاخه ها ، شاخه های قدیمی قهوه ای مایل به قرمز با بر آمدگی های چوب پنبه ای .
شاخه های سبز مایل به خاکستری ، دندانه دار ، جوانه هایی که از چهار فلس تشکیل شده اند ، جوانه ها لایه هایی کرکین و نقره ای رنگ دارند.
جفت تیغه های متناوب در کناره جوانه های ریز روی شاخه های دندانه دار ، برگ هایی شکاف دار ، دارای غشاء دسته های سه تایی .
جوانه های متناوب ، بزرگ ، تخم مرغی شکل ، قهوه ای روشن با حدود ۶ عدد فلس مشخص ، به صورت مجموعه هایی در نزدیکی نوک شاخه ها.
جوانه های بزرگ ، کرک دار ، ارغوانی تیره ، دارای پایه های نمایان بر روی پایه اصلی.
جوانه های بزرگ ، سبز ، کشیده ، نوک های کرک دار ، روی شاخه های خاکستری
شاخه های مایل به خاکستری،مهره مانند،جوانه های ریز و گرد.
دو جوانه به همراه هم با فلسهای سیاه ، که جوانه های بزرگتر در نوک های پهن شاخه ها قرار گرفته اند ، شاخه های نرم و خاکستری تیره هستند.
جوانه های متناوب ، به رنگ قرمز تیره ، تخم مرغی شکل ، شاخه هایی با انتهای بدون نوک و ریگزاگی.
جوانه های بزرگ ، کله قندی ، شامل یک فلس.
جوانه های تخم مرغی ، بی نوک ، فلس های کوچک متشکل از گروه های سه تایی.
شاخه های ظریف و نازک ، نرم و قابل انعطاف غالباً گال مانند ، پوستهای ریز با دو یا سه فلس قابل رویت.
ساقه های پوست دار ، جوانه های ارغوانی مومی شکل ، شاخه های قهوه ای مایل به ارغوانی .
بیضی شکل ، متناوب ، جوانه ها با فلسهای زیاد ، خمیدگی به طرف داخل ، مقارن با شاخه ها .
جوانه ها به رنگ قهوه ای روشن و بدون نوک ، شاخه ها غالباً از کرک پوشیده شده است.
دسته ای از جوانه ها در نوک شاخه (۵ ردیف).
دسته ای از جوانه ها که در پوشش گوشوارک برگ باریک و بلند قرار گرفته اند.
شاخه های ضعیف و باریک ، جوانه های نوک تیز که به دوک شباهت دارد ، وسیع و قهوه ای کمرنگ دارای طولی به اندازه ۲۵/۱ cm (2/1 in) می باشد.
شاخه های جوان پوشیده از کرک سفید رنگ. ص ۱۱۵ (راش اروپایی)
جوانه های درشت ، بیضی شکل ، به رنگ قهوه ای بلوطی صاف و براق و اغلب صمغی می باشند.
شاخه های جوان از کرک های سفید پوشیده شده است.
جوانه های بزرگ ، تخم مرغی ، پوست چرم مانند و صاف.
درخت سرخدار YEW
TAXACEA Taxus bccata
درخت سرخدار که یکی از درختان همیشه سبز می باشد و به رنگ سبز تیره می باشد ، سراسر اروپا و ولز انگلستان را در بر گرفته است. به گونه ای که به طور طبیعی بیشه زارها ، درختستانها و بیشتر جنگلهای جوان با بعضی خصوصیات خاص خود و حتی درختان موجود در دانشگاه ها و کلیسا ها را به خود اختصاص می دادند. این درخت بر روی زمین های گچی به خوبی قادر به زندگی کردن است و به خاطر چوب جالب توجه خود فقط بر روی تپه های ویژه که به مدت طولانی محصور بوده اند، یافت می شود. از گذشته مجموعه هایی از درختان سرخدار و خرما توسط مبلغان مذهب مسیح که سخنرانی مذهبی می کردند و درباره مسیح بشارت می دادند در حیاط کلیسا ها کاشت می شد.
از گذشته تا کنون از این درختان همیشه سبز به عنوان سمبلی از زندگی جاودانه ابدی نگهداری می کردند و آن را گسترش می دادند. سن بعضی از درختان سرخدار قدیمی موجود در کلیسا ها در حدود ۱۵۰۰ سال بر آورده شده است ، کنده های ستبر و کهن آن در حدود m7. 10 (Ft35) قطر دارند ، البته مطمئناً مسن تر از این درختان موجود در کلیسا هم وجود دارد.
به گونه ای استثنایی درختان سرخ دار جنگلی تا ارتفاع m27(Ft90) هم رشد می کنند. درخت سرخدار به واسطه برگ های سوزنی شکلی که در دو ردیف طور شاخه های نازک قرار گرفته اند به آسانی قابل تشخیص هستند ، در انتها برگ جوانه های کوچک وجود دارد ، قسمت بالایی آنها به رنگ سبز بسیار تیره و قسمت زیرین آنها کمرنگ می باشد ، که پس از چند سال زندگی پژمرده شده و به رنگ قهوه ای متمایل می شوند و می افتد.
نهال هایی که بر روی زمین هایی که در سایه قرار دارند می رویند ، بدین سان سبز تیره نیستند. آنها برای احشام و اغنام و دیگر حیوانات اهلی که زیست می کنند سمی می باشند.
بَرگها زوائد جانبی ساقهاند که از مریستم انتهایی نوک ساقه پدید میآیند. برگها اندامهای پهن و سبز رنگی هستند که با نظم و ترتیب ویژهای بر روی ساقه گیاهان قرار دارند. برگ از پهنک و دمبرگ و نیام تشکیل شده است و به رگههای آن رگبرگ میگویند.
پهنک سطح تماس برگ و محیط را زیاد میکند. پهنک به علت نازک بودن دو نقش فتوسنتز و تعرق را به خوبی انجام میدهد. برگ هر گیاه معمولاً ویژگیهای ظاهری خاص خود را دارا است. این ویژگی در درجه اول مربوط به خصوصیات ارثی گیاه و در درجه دوم مربوط به عوامل محیطی مانند نور، رطوبت و دما است.
اصطلاحاً به برگهای بزرگ و تقسیمشده برخی از گیاهان برگشاخه گفته میشود و این اصطلاح بیشتر برای سرخسها بکار میرفته اما امروزه به برگهای نخل و پایانخلها هم برگشاخه میگویند.[۱]
در نهاندانگان برگ مرکب تشکیل شده از یک قسمت صفحه مانند سبزی به نام پهنک است که به وسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متّصل میشود. دم برگ غالباً در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل میشود، گاه پهن شده به صورت غلافی، کم و بیش ساقه را در برمی گیرد. غلاف یا نیام گلبرگ در بعضی از برگها گاهی خارج از اندازه رشد کرده، تمامی میانگره ساقه را پوشانده، گاهی ایجاد زایدهای به نام گوشوارک را میکند. به جز پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمایم برگ میگویند. برگها ممکن است دارای همه ضمایم یاد شده باشند یا فقط شامل دم برگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک است.
یک برگ از دو بخش پهنک و دمبرگ تشکیل شدهاست.
بخش فعال برگ بوده و غالباً به علت دارا بودن کلروفیل سبز رنگ است. پهنک ممکن است وجود نداشته یا بسیار کاهش یافته باشد و مثلاً به صورت پیچک در میآید. پهنک معمولاً به شکل صفحهٔ مسطحی است که رگبرگها از آن میگذرند رگبرگها ادامه دمبرگ بوده و در سطح زیرین مشخصترند. چگونگی پراکندگی رگبرگها را در سطح برگ رگبندی (گسترش رگبرگها) مینامند.
میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل میکند. قسمت عمده دمبرگ را بافتهای چوبی و آبکشی تشکیل میدهند. دمبرگ معمولاً به لبه پایه پهنک متصل است ولی در بعضی از گیاهان مانند لادن و کرچک به سطح زیرین برگ اتّصال دارد. اینگونه برگها را سپر میگویند. برگها فاقد دمبرگ را که پهنک آنها مستفیما به ساقه متّصل است بیدمبرگ یا چسبنده مینامند. قاعده برگ گاهی به صورت نیام (غلاف) گسترش مییابد و ممکن است دارای ضایعاتی به نام گوشوارک و زبانک باشد.
برگ گیاهان دو لپهای ممکن است ساده یا مرکّب باشد برگ ساده فقط از یک قطعه تشکیل شده حال آن که برگ مرکب از چند قطعه کوچک به نام برگچه بهوجود آمدهاست. در قاعده برگ گیاهان دو لپهای یک جفت گوشوارک و یک جوانه جانبی قرار دارد. گسترش رگبرگها معمولاً شبکهای است.
برگ گیاهان تک لپهای از دو بخش پهنک و نیام تشکیل شدهاست گسترش رگبرگ قسمت اعظم آنها موازی است. در محل اتّصال نیام به پهنک زبانک وجود دارد. در بعضی گونههای غلات در محل اتّصال پهنک به نیام یک جفت گوشواره وجود دارد.
برگ اکثر بازدانگان سوزنی یا پولک مانند است. برای مثال برگ سوزنی در کاج و پولک مانند در سرو وجود دارد. برگهای سوزنی فقط یک رگبرگ دارند و به نوک تیزی ختم میشوند.
آرایش برگهای ساقهای در طول ساقه بر سه نوع است.
برگهای متناوب: در هر گره شاخه فقط یک برگ دیده میشود مانند گردو.
تمام سطح دمبرگ از بشرهای پوشیده شده که امتداد بشره ساقهاست؛ و در درون آن نرم آکنه ای (پارانشیم) وجود دارد که رگبرگها از میان آن میگذرند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند (آوندهای آبکشی در خارج و آوندهای چوبی در داخل) وارد برگ میشوند.
بشره در دو سطح بالایی و پایینی برگ قرار دارد. مزوفیل در بین دو لایه بشره واقع شدهاست.
رگبرگها یا دستههای آوندی مزوفیل از دو نوع پارانشیم نردهای و حفرهای تشکیل شدهاست که فضای بین بشره زبرین زیرین برگ را پر میکند. رگبرگها ادامه رشتههای آوندی دمبرگاند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند وارد دمبرگ میشوند. انتهای رگبرگ عموماً به یک نایدیس ختم میشود رگبرگها علاوه بر هدایت مواد، نگاهدارنده بافتهای برگ نیز هستند.
رشد متفاوت و غیر منظم بخشهای مختلف پهنک، در برگهای گیاهان مختلف سبب اشکال متفاوت آنها میشود. بهطور کلی برگها را بر حسب وضع پهنک به دو دسته بزرگ تقسیم میکنند.
برگهایی که پهنک واحدی دارند و به آنها برگهای ساده میگویند. برگهایی که پهنک آنها از برگچههای متعدد تشکیل میشود به برگهای مرکب مرسوماند.
پهنک برگهای ساده ممکن است کامل بوده، یا به حاشیه به علت بریدگیها یا فرورفتگیها اشکال مختلف پیدا کند. انواع برگهای ساده را از روی پهنک و کناره آنها که دارای دندانه یا کنگرهاست و همچنین بر حسب نوع و عمق بریدگی حاشیه که سطحی است یا کم و بیش به رگبرگ و سطحی میرسد نامگذاری میکنند.
برگهای مرکب از برگچههای متعدد تشکیل میشوند، اگر برگچههای برگ مرکّب در طرفین یک رگبرگ مشترک که راشی نام دارد قرار گیرند آن را برگ مرکب شانهای یا پرمانند میگویند. دیگر از اشکال مهم برگ مربوط به وضع و اشکال نوک و کنارههای پایینی آن است که در شناسایی انواع گیاهان اهمیت مخصوص دارند.
عدهای از مؤلّفان برگهای مرکب شانهای را ابتدایی تر از برگهای کامل یا ساده میدانند و به عبارت دیگر تکامل برگ را از حالت مرکب بودن به طرف سادگی و کامل شدن عنوان میکنند. مورفولوژیستها برای اثبات این نظریه دلایل بیشماری از مقایسه برگ یا فروند گیاهان فسیلی یا گیاهان امروزی ذکر میکنند. در طبیعت فعلی نیز برخی از درختان که برگهای مرکب شانهای دارند مانند کرات یا لیلکی که در جنگلهای اطراف دریای خزر فراوان میروید، دارای برگهای مرکّبی هستند که بعضی از برگچههای آنها با برگچههای مجاور خود چسبیده و یکی شدهاند.
رنگدانههای برگ: رنگ برگها به خاطر وجود رنگدانه در گیاه است. گیاهانی که رنگ سبز دارند دارای سبزینه یا کلروفیل هستند. برای جداسازی رنگدانههای برگ باید برگ را در حلال مناسبی مانند الکل بریزیم تا رنگدانه در آن حل گردد. برای بهتر شدن تأثیر این کار میتوانیم آن را ریز کنیم، هم بزنیم و گرما بدهیم. از حمام بخار نیز میتوان برای جداسازی رنگدانه از حلال استفاده کرد.
بعضی از برگها گذشته از غذاسازی یا به جای آن، کارهای ویژهای انجام میدهند. تیغها و خارها در بعضی از گیاهان برگهای محافظ گیاه هستند و نمیگذارند جانوران گیاه را بخورند. در بعضی از گیاهان، مانند کاکتوس ٬همه برگهای محافظ، خار هستند و عمل نورساخت را ساقه سبز و ضخیم گیاه انجام میدهد. برگهای ذخیرهای نیز ویژگیهایی دارند، بعضی از آنها، مثل پیاز خوراکی، غذای ساخته شده را به جای ساقه و ریشه در برگها ذخیره میکند. بسیاری از گیاهان مناطق خشک دارای برگهای ضخیم و گوشتی هستند که آب را در خود ذخیره میکنند. مثلاً در دمبرگ نوعی درخت در ماداگاسکار، مقدار زیادی آب ذخیره میشود. رهگذران تشنه با سوراخ کردن دمبرگ، از آب درون آن استفاده میکنند. پیچکها دارای برگهای باریک و کشیده هستند که به بالا رفتن گیاه کمک میکند. درنخود، برگچه انتهایی برگ مرکب به پیچک تبدیل شدهاست. برگکها دارای نوعی ویژگی هستند. این برگها کوچک و سادهاند و در قسمت زیرین شکوفهٔ بعضی از گیاهان میرویند. در گیاه بنت قنسول برگک رشد میکند، رنگی میشود و بخشی ازگل بهشمار میرود. برگهای حشره خوار نیز ویژگیهایی دارند. این برگها میتوانند حشرهها را جذب کنند و بدام بیندازند. این گیاهان بیشتر در منطقههای مرطوب رشد میکند و مواد غذایی خود را از شکار حشرهها بدست میآورد.
زندگی برگ از درون جوانه آغاز میشود. جوانه بخشی از قسمت رشد یابنده ساقهاست و از قسمت بالایی محل اتّصال دمبرگ به ساقه رشد میکند. در گیاهانی مانند علفها، که دارای ساقه نرم هستند برگ تنها یک بار میروید و با فرارسیدن زمستان رویش برگ کاملاً متوقف و گیاه کاملاًخشک میشود. اما در گیاهانی که دارای ساقه چوبی هستند، مانند درختان و درختچههای خزان برگ، در هر سال برگهای جدیدی میرویند. در زمستان، برگهای داخل جوانهها فعالیت حیاتی اندکی دارند. در بهار گرما و رطوبت جوانهها را فعال میکند. آنها نخست غذای خود را از برگهای قدیمی یا از غذای ذخیره شده درگیاه به دست میآورند، سپس طی یک تا چند هفته کاملاً رشد میکنند و غذای خود را میسازند. برگهای رشد کرده، گذشته از غذای خود، مقداری غذای اضافه نیز میسازند که برای مصرف یا ذخیره در سایر قسمتهای گیاه انباشته میشود.
رنگ برگ در طی رشد از سبز روشن به سبز تیره تغییر میکند. سپس دیوارههای سلولها ضخیمتر میشود و استحکام برگ افزایش مییابد. با نزدیک شدن فصل سرما و فرارسیدن پاییز دگرگونیهایی در برگ درختان و درختچههای خزانکننده به وجود میآید. در محل اتصال دمبرگ به ساقه، لایهای سلولی به نام لایه جداکننده شکل میگیرد. تشکیل لایه جداکننده مانع انتقال آب و مواد غذایی به برگ میشود. در نتیجه پس از مدتی برگها از لایه جداکننده آویزان میشوند و به زمین میافتند. رنگ سبز برگها در پاییز تغییر میکند و زرد، قرمز، نارنجی و ارغوانی میشود، زیرا برگها، گذشته از سبزینه (کلروفیل)، رنگدانههای دیگری نیز دارند. وجود این رنگدانهها سبب میشود که آنها پس از متوقف شدن عمل فتوسنتز (در فصل پاییز و زمستان) به رنگهای گوناگون دیده شوند چرا که کلروفیلها در گیاهان خزانکننده در فصول خاصی از سال از بین میروند و رنگ نارنجی ویا قرمزی که در فصل پاییز دیده میشود به دلیل رنگیزههای دیگری نظیر کاروتن (نارنجی) و لیکوپن (قرمز) وگزانتوفیل و… میباشد.. قارچها و باکتریها برگهای افتاده بر زمین را تجزیه و مصرف میکنند. دقت کنید که هر موقع که نور به برگ نرسد فتوسنتز و چرخهٔ کالوین در برگ متوقف میشود.
شکل ظاهری برگها بسیار متنوع است. آنها به شکلهای دایره ٬بیضی ٬نیزه٬پر٬پنجه٬قلب و بسیاری شکلهای دیگر هستند، اما در مجموع میتوان آنها را به سه گروه تقسیم کرد: برگهای پهن، برگهای باریک و برگهای سوزنی. غیر از این سه گروه بعضی گیاهان مانند سروکوهی برگهای پولک مانند دارند. شکل برگ گیاهان یکی از راههای مهم شناسایی نوع گیاه است. طول بیشتر برگها میان ۲٫۵ تا ۳۰ سانتیمتر است. اما برگ بعضی از گیاهان بسیار بزرگ است. مثلاً طول بعضی از برگهای نوعی نخل آفریقایی به ۲۰ متر هم میرسد. قطر نوعی از برگهای شناور که در مردابهای آمریکای جنوبی میرویند، به ۸/۱ متر میرسد. همچنین در مرداب انزلی، قطر برگهای دایرهای نیلوفر آبی گاه بیش از ۵۰ سانتیمتر است. برگ بعضی از گیاهان بسیار کوچک است. تعداد برگهای گیاهان گوناگون نیز متفاوت است. گیاهانی مانند گندم و ذرت دارای چند برگ هستند. درختان کهنسال نارون صدها هزار برگ دارند. بعضی از گیاهان تنها یک برگ دارند. برگها یا ساده هستند یا مرکب. برگی که یک پهنک داشته باشد برگ مرکب است. پهنکهای برگ مرکب را برگچه مینامند. برگچههای برگ مرکب به صورت پر یا پنجه روی ساقه قرار میگیرند. در آرایش نوع پر، برگها شبیه شانهای دو طرف رگبرگ اصلی جای میگیرند، مانند برگ درخت گردو و زبان گنجشک. بچههای برگهای مرکب پنجهای از انتهای دمبرگ میرویند، مانند برگ شبدر. در بعضی از گیاهان، برگچهها به برگچههای کوچکتری تقسیم میشوند. این برگها را برگ مرکب دوگانه مینامند مانند برگ هویج و شبت (شوید). لبه و طرح رگبرگهای پهنک برگها گوناگون است. بعضی پهنکها دارای لبه صاف، بعضی دانه دار و بعضی کنگرهدار هستند. لبه بیشتر برگهای باریک و سوزنی صاف است. لبه پهنک بیشتر گیاهانی که در منطقه اقلیمی استوایی و نیمه استوایی میرویند نیز صاف است. لبه پهنک درختانی مانند، پرتقال، نارون و گیلاس دانه دار است و روی آنها روزنههایی وجود دارد. بخشی از آب اضافی گیاه از راه این روزنهها خارج میشود. لبه برگ بعضی از گیاهان، مانند توت سفید و بلوط جنگلی، کنگرهدار است.
برگها نقش بسیار مهمی در چرخه غذایی جانوران و انسان دارند. بسیاری جانوران، مانند گاو و گوسفند و بز، از گیاهان تغذیه میکنند. جانوران گوشتخوار نیز با تغذیه از جانوران گیاهخوار بهطور غیر مستقیم به گیاهان وابسته هستند.
استفاده از انواع سبزیها به صورت خام و پخته بخشی از نیاز غذایی انسانها را برطرف میکند. انسان از برگ گیاهان استفادههای دیگری نیز میکند. مثلاً با خشک کردن برگ بوته چای، چای تهیه میکند و از برگهای روغن دار انواع روغنها را میسازد. از برگهای آویشن برای خوش طعم ساختن غذا، از برگ درخت اوکالیپتوس و بسیاری از داروها و از برگ توتون در ساختن سیگار استفاده میکند. شکل، رنگ و طرح برگها الهام بخش هنرمندان در نقاشی و عکاسی بودهاست. جمعآوری و خشک کردن برگها نیز از سرگرمیهای سودمند است.