دانش اموز کنجکاو
نظرسنجی
خانواده ی دایناسور ها
احتمالا بارها شنیدهاید که پرندگان امروزی، در حقیقت از نوادگان دایناسورها هستند. دایناسورهای غولپیکری که برای میلیونها سال بر زمین حکمرانی میکردند و در یک فاجعهی بزرگ منقرض شدند. ولی چگونه آن جانوران عظیمالجثه آب رفتند و تبدیل به پرندههای کوچک و زیبای رنگارنگی شدند که نه تنها در جنگل و حیات وحش، بلکه در شهرها با ما زندگی میکنند؟ فرایند تکامل و انتخاب طبیعی، چرا و چگونه این پرندگان را بوجود آورد؟
پرندگان امروزی، از گروهی از دایناسورها به نام «تراپودها» (Therapods) بوجود آمدند. از جمله اعضای مشهور این گروه میتوان به «تیرانوزاروس رکس» (Tyrannosaurus Rex) و «ولوسیراپتورها» (Velociraptors) اشاره کرد. تراپودها بیشتر به گروهی از دایناسورهای پرنده به نام «ایوینها» (Avians) نزدیک هستند که بین ۴۵ تا ۲۳۰ کیلوگرم وزن داشتند. این دایناسورها که نسبت به پرندگان امروزی کاملا غولپیکر بودند، پوزهی بلند و دندانهای بزرگ داشتند و البته مغز آنها خیلی کوچک بود. برای مثال، ولوسیرپتور جمجمهای به اندازهی جمجمهی یک کایوت و مغزی به زحمت به اندازهی مغز یک کبوتر داشته است.
برای دههها، از نظر دیرینهشناسان تنها حلقهی اتصال فسیلی بین دایناسورها و پرندگان، «آرکئوپتریکس» (Archaeopteryx) بود. یک موجود ترکیبی با بالهای پردار مثل پرندگان امروزی، ولی دارای دندان و دم شبیه به دایناسورها. به نظر میرسد که این حیوانات، ویژگیهای شبیه به پرندگان امروزی، یعنی پر، بال و پرواز را تنها در عرض ۱۰ میلیون سال کسب کرده باشند. در مقیاس تکامل و انتخاب طبیعی، این زمانی کوتاه به حساب میآید. «مایکل بنتون» (Michael Benton)، که یک دیرینه شناس از دانشگاه بریستول در انگلیس است میگوید: «زمانی به نظر میرسید که آرکئوپتریکس به صورت تمام عیار با ویژگیهای پرندگان امروزی بوجود آمده باشد.»
برای توضیح این دگردیسی شگفتانگیز، دانشمندان به یک نظریه به نام «هیولاهای امیدوار» (Hopeful Monsters) مراجعه کردند. طبق این ایده، جهشهای بزرگ تکاملی نیازمند تغییرات چشمگیر ژنتیکی هستند که از نظر کیفی با اصلاحات روتین در یک گونه تفاوت دارند. طبق این نظریه، فقط با چنین تغییرات بزرگ در مدت زمان کوتاه است که یک تراپود ۱۴۰ کیلوگرمی میتواند تبدیل به پرندهی کوچک ماقبل تاریخی به نام «ایبرومزورنیس» (Iberomesornis) که اندازهی یک گنجشک بود شود.
با این حال، به مرور زمان مشخص شده که فرایند تبدیل شدن دایناسورها به پرندگان میتواند خیلی تدریجی و غیر انقلابی باشد. اکتشافات جدید نشان میدهد که ویژگیهای مخصوص پرندگان مثل پر، خیلی قبلتر از تکامل پرندگان ظهور کرده است. این بیان میکند که پرندگان در حقیقت برای یک سری ابزار و ویژگیها که قبلا وجود داشته، استفادهی جدیدی پیدا کردند. پژوهشهای اخیر نشان میدهد که یک سری تغییرات ساده نقش اساسی در تبدیل نهایی دایناسورها به پرندگان امروزی بازی کرده است. از جملهی این تغییرات ساده میتوان به جمجمهی پرندگان اشاره کرد که خیلی شبیه به نوزاد دایناسورها است. نه تنها پرندگان امروزی از دایناسورها خیلی کوچکتر هستند، بلکه شباهت خیلی زیادی به جنین دایناسورها دارند.
یک جهش شبحوار
در دههی ۹۰ میلادی، فسیلهای دایناسور زیادی در چین کشف شد که پرده از یک واقعیت جالب برمیداشت. هرچند که بسیاری از این فسیلها فاقد بال بودند، ولی آرایش کاملی از پرها داشتند. از کرکهای کوچک گرفته تا پرهای قلم دار. کشف این چنین جانوران میانی که فضای خالی میان همهی اکتشافات فسیلی پراکنده تا آن زمان را پر میکرد، باعث شد که تصور دیرینهشناسان دربارهی تبدیل شدن دایناسورها به پرندگان عوض شود. پرها که زمانی تصور میشد مختص پرندگان هستند، در حقیقت خیلی قبلتر از پیدایش آنها در دایناسورها تکامل یافته بودند.
تحلیلهای پیچیدهی جدید روی فسیلها که در آن ردیابی تغییرات ساختاری و ترسیم نحوهی ارتباط نمونهها با یکدیگر انجام شده است، بر این ایده که ویژگیهای پرندهسانی در یک دورهی زمانی طولانی بوجود آمده است صحه میگذارد. در پژوهشی که پاییز سال گذشته در «کرنت بیولوژی» (Current Biology) منتشر شد، دیرینه شناسی از دانشگاه ادینبورگ در اسکاتلند به نام «استفان بروسات» (Stephen Brusatte)، فسیلهای «کوئلوروساروها» (Coelurosaurs) که در حقیقت زیر گروهی از تراپودها هستند را آزمایش کرد. آرکئوپتریکس و پرندگان امروزی از این زیرگروه بوجود آمدهاند. او در طول زمان تغییرات در یک سری ویژگیهای اسکلتی را دنبال کرد و متوجه شد که هیچ جهش بزرگی که منجر به تفاوت فاحش بین پرندگان و دیگر کوئلوساروها بشود وجود ندارد.
او میگوید: «پرندهها یک شبه از تیرانوزاروسرکس بوجود نیامدند. در عوض، ویژگیهای کلاسیک پرندگان یکی یکی تکامل یافت. اول حرکت بر روی دو پا، سپس پرها، استخوان جناق سینه، پرهای پیچیدهتر مثل آنهایی که قلم دار هستند و سپس بالها. نتیجهی نهایی، گذار بینقص از دایناسور به پرنده است. آنقدر بینقص و تمیز که تقریبا نمیتوانید خطی در جدایی این دو گروه از یکدیگر بکشید.»
وقتی که همهی این ویژگیها کنار هم قرار گرفتند، پرندهها از زمین بلند شدند و پرواز کردند. مطالعات بروسات بر روی کوئلوروساروها نشان میدهد که وقتی آرکئوپتریکس و دیگر پرندگان باستانی بوجود آمدند، خیلی سریعتر از دیگر دایناسورها شروع به تکامل یافتن کردند. نظریهی هیولای امیدوار چیزی کاملا برعکس را میگوید: تکامل ناگهانی پرندگان را بوجود نیاورد، بلکه پرندگان تکامل ناگهانی را بوجود آوردند. بروسات میگوید: «به نظر میرسد که پرندگان به یک راه حل خوب در ویژگیهای جسمانی و بومشناختی رسیدند. اینکه پرواز کنند و کوچک باشند. این منجر به یک انفجار تکاملی شد.»
اهمیت کوچک بودن
هرچند که ممکن است بیشتر مردم از پر و بال به عنوان ویژگی اصلی تمایز دهندهی پرندگان از دایناسورها نام ببرند، ولی قد و قامت کوچک آنها نیز اهمیت زیادی دارد. تحقیقات جدید نشان میدهد که اجداد پرندگان خیلی زود آب رفتند. بدین معنی که کوچک بودن یک مزیت بزرگ برای آنها حساب میشده و به طور کلی قسمتی مهم از فرایند تکامل پرندگان بوده است. مثل دیگر ویژگیهای پرندگان، کوچک شدن ابعاد نیز خیلی قبلتر از اینکه پرندگان بوجود آیند شروع شده است. تحقیقی که سال گذشته در ساینس منتشر شد، نشان داد که فرایند کوچک شدن خیلی زودتر از آن که دانشمندان تصور میکردند شروع شده است. بعضی از کوئلوروساروسها از حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش، یعنی ۵۰ میلیون سال قبل از بوجود آمدن آرکئوپتریکسها شروع به کوچک شدن کرده بودند. در آن زمان، بسیاری از دایناسورها همچنان در حال بزرگتر شدن بودند. بنتون میگوید:«کوچک شدن خیلی غیر عادی است. به خصوص میان دایناسورها»
وقتی که اجداد پرندگان بال درآوردند و پرواز به صورت شناور شدن بر روی هوا را آموختند، فرایند کوچک شدن آنها تسریع شد. سال گذشته گروه بنتون نشان داد که یک گروه از دایناسورها به نام «پاراوس» (Paraves) حدود ۱۶۰ بار سریعتر از بزرگ شدن دیگر دایناسورها در حال کوچک شدن بود! بنتون میگوید: «در حالی که دیگر دایناسورها در حال بزرگ و زشت شدن بودند، این گروه از دایناسورها مرتب کوچک میشدند. ما اعتقاد داریم که در این هنگام یک انتخاب طبیعی بزرگ انجام میگرفت.»
این کوچک شدن سریع نشان میدهد که پرندگان کوچکتر دارای مزیت رقابتی خیلی زیاد نسبت به پرندگان بزرگ بودهاند. بروسات میگوید:«ممکن است این کاهش اندازه به یافتن مکانهای زندگی جدید، روشهای زندگی جدید یا اصلا تغییرات فیزیولوژیکی و رشد ختم میشده است.» بنتون فکر میکند که احتمالا وقتی که اجداد پرندگان بالای درختها زندگی کردند این کوچک شدن تبدیل به مزیت شد. درختها میتوانستند غذا و ایمنی آنها را تامین کنند.
ولی دلیل کوچک شدن هرچه که باشد، کوچک بودن ابعاد مزیتی بزرگ در پرواز به حساب میآید. هرچند که حیوانات بزرگتر میتوانند بر روی هوا شناور شوند و اصطلاحا گلاید کنند، پرواز واقعی با استفاده از بال زدن نیازمند نسبت خاصی از ابعاد بال به وزن است. پرندگان باید پیش از پرواز کردن به صورت واقعی و فراتر از شناور شدن بر روی هوا، کوچک میشدند.
اندازهی کوچک بدن پرندههای باستانی میتوانست به آنها در پرواز و زندگی بر روی درختان کمک کند
چهرهی بچهگانه
در سال ۲۰۰۸، زیست شناسی از دانشگاه هاروارد به نام «آرخات آبژانوف» (Arkhat Abzhanov) در حال تحقیق بر روی تخم تمساح بود. از آن جا که تمساحها دارای اجداد مشترک با دایناسورها هستند، میتوانند مقایسهی تکاملی خیلی خوبی با پرندگان باشند. برخلاف ظاهر، پرندگان در مقایسه با مارمولکها شباهت بیشتری به تمساحها دارند. آبژانوف بر روی مهرههای دایناسورها هم تحقیق میکرد و چیزی که خیلی برای او شگفت انگیز بود، شکل سر تمساحها است که شباهت زیادی به سر پرندگان دارد. جنین تمساح هم شباهت زیادی به مرغ خانگی دارد. جمجمهی فسیل شدهی نوزاد دایناسورها هم این الگو را نشان میدهد. آنها خیلی شبیه به پرندگان بالغ هستند. با این مشاهدات، آبژانوف به این ایده رسید که شاید پرندهها با ربودن الگوی رشد روزهای اول زندگی دایناسورها تکامل یافته اند.
برای آزمایش این نظریه، آبژانوف و یک دیرینهشناس از موزهی تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک به نام «مارک نورل» (Mark Norell) به همراه دیگر همکارانش، دادههای فسیلی را از نقاط مختلف دنیا جمع آوری کردند. این دادهها شامل پرندگان باستانی، مثل آرکئوپتریکس و تخمهای فسیل شدهی دایناسورهای در حال رشد که در آشیانه مرده بودند میشد. آنها چگونگی تغییر شکل جمجمه، وقتی که دایناسورها در حال تبدیل شدن به پرنده بودند را دنبال کردند.
آنها به مرور زمان متوجه شدند که در فرایند تبدیل شدن دایناسور به پرنده، صورت دچار افتادگی میشود و در عوض چشمها، مغز و منقار رشد میکند. آبژانوف میگوید: «پرندگان اولیه تقریبا شبیه به آخرین جنینهای دایناسورهای ولوسیپراتور بودند. پرندگان امروزی چهرهی بچهگانهتری دارند و صورت آنها نسبت به دوران جنینی تغییر کمتری میکند. در نگاه اول، پرندگان شبیه بچه دایناسورهایی به نظر میآیند که میتوانند تولید مثل کنند.
این فرایند که «پدومورفوسیس» (Paedomorphosis) یا حفظ خصوصیات دوران قبل از بلوغ برای مدت طولانی نام دارد، یک راه تکاملی خیلی بهینه است. یک زیست شناس از دانشگاه کالیفرنیا به نام «نیپام پتل» (Nipam Patel) میگوید: «به جای اینکه یک چیز جدید خلق بشود، چیزی که تا به حال وجود داشته فقط ارتقاء یافته است.» «بولار» (Bhullar) که پاییز امسال آزمایشگاه خودش در دانشگاه ییل را راهاندازی میکند میگوید: «ما روز به روز شاهد این هستیم که تکامل خیلی زیبا و شکیلتر از آن چه پیشتر تصور میکردیم عمل میکند. تغییرات زیادی که در جمجمهی پرنده ایجاد میشود مدیون پدومورفوسیس است. مدیون یک سری تغییرات مولکولی در دوران جنینی.»
چرا پدومورفوسیس در تکامل پرندگان اهمیت دارد؟ این ممکن است به کوچک شدن یا عکس آن کمک کند. تغییر اندازه گاهی اوقات میتواند به تغییرات رشد منجر شود. بنابراین انتخاب جثهی کوچک میتواند از تبدیل شدن به فرم ظاهری بزرگسالانه جلوگیری کند. بنتون میگوید: «یکی از راههای خیلی خوب کوتاه کردن توالی رشد این است که در کوچکی از رشد کردن جلوگیری کنیم.» جمجمهی بچهگانه در بزرگسالان میتواند مغز بزرگتر پرندگان را نیز توضیح دهد، چرا که معمولا سر بچهی حیوانات نسبت به بدنشان در مقایسه با حیوانات بزرگسال اندازهی بزرگتری دارد. بنتون میگوید: «یکی از راههای خیلی خوب برای بزرگ شدن اندازهی مغز این است که اندازهی کودکی را در دوران بلوغ حفظ کنیم. در حقیقت پدومورفوسیس میتواند زمینهساز یک سری انتقالات بزرگ در تکامل، حتی در پستانداران و انسان شود. جمجمههای بزرگ ما در مقایسه با جمجمهی شامپانزهها میتواند نتیجهی پدومورفوسیس باشد.
پیدایش منقار
مشکل مطالعهی پدیدههایی که در طی تکامل اتفاق افتاده این است که فهمیدن اینکه تا به حال چه رخ داده سخت است. در حقیقت دانشمندان هیچ وقت نمیتوانند چگونگی تبدیل شدن دایناسورها به پرندگان را دقیقا متوجه شوند یا دریابند که برای این تبدیل چه ویژگیهایی ضروری بوده است. ولی با ترکیب سه حوزهی تکامل، ژنتیک و زیستشناسی رشد، آنها اکنون میتوانند بفهمند که ویژگیهای مشخص چگونه بوجود آمده اند.
یکی از حوزههای مورد علاقهی آبژانوف، منقار پرندگان است. منقار یکی از ابزارهای مهم پرنده برای یافتن غذا، نظافت، ساختن لانه و نگهداری از جوجهها است. او می گوید که عامل موفقیت زیاد پرندگان فقط پرواز نبوده و بلکه منقار آنها نیز در این موفقیت نقش اساسی داشته است. او میگوید:«پرندگان امروزی یک جفت انگشت بر روی صورت خود درآوردند.»
به کمک دید عمیقی که در تکامل پرندگان بوجود آمده است، آبژانوف و همکارانش میتوانند به مکانیسم ژنتیکی دقیق بوجود آمدن منقار دست یابند. در پژوهشی جدید که ماه گذشته در «اوولوشن» (Evolution) منتشر شد، محققان نشان دادند که تنها چند تغییر ژنتیکی کوچک میتواند چهرهی یک پرنده را شبیه به دایناسور بکند.
در پرندگان امروزی، دو استخوان به نام استخوانهای «پریماکسیلاری» (Premaxillary) به یکدیگر جوش میخورند تا منقار را بسازند. این ساختار کاملا متفاوت از ساختاری است که در دایناسورها، تمساحها، پرندگان باستانی و بیشتر دیگر مهرهداران وجود دارد. در همهی این جانوران، این دو استخوان جدا از هم هستند و پوزه را میسازند. برای مشخص کردن اینکه چرا چنین تغییری رخ داده است، محققان به بررسی دو ژن که در شکل گیری این دو استخوان در حیوانات مختلف نقش دارند پرداخته اند. این حیوانات شامل تمساح، مرغ، موش، مارمولک و لاکپشت میشوند.
آنها متوجه شدند که خزندگان و پستانداران دارای دو تکهی فعالیت (Patches of Activity) در دو سوی حفرهی بینی در حال رشد خود هستند. پرندهها دارای تک لکهی بزرگتری هستند که در جلوی صورت آنها رشد میکند. محققان میگویند که الگوی تمساحها میتواند به عنوان یک واسط برای دایناسورها عمل کند، چرا که تمساحها تقریبا همان پوزه و استخوانهای پریماکسیلاری را دارند. محققان سپس در جنین پرندهای خاص با اعمال یک مادهی شیمیایی، از تاثیر ژنی که منقار را در صورت او بوجود میآورد جلوگیری کردند. در ضمن برای رعایت مسائل اخلاقی نگذاشتند که جوجه از تخم خارج شود.
نتیجه اینکه جنینهایی که از رشد منقار در آنها جلوگیری شده بود دارای صورتهایی بیشتر شبیه به دایناسورها بودند. یک دیرینه شناس از دانشگاه تگزاس به نام «تیموتی رووه» (Timothy Rowe) میگوید:«آنها توانستند جنین یک پرنده را تبدیل به چیزی کنند که شبیه به دایناسورهای منقرض شده است.» یافته ها نشان می دهد که چگونه تغییرات مولکولی کوچک میتواند تغییرات ساختاری بزرگ ایجاد کند. آبژانوف میگوید:«از ابزارهای کنونی به صورتی نوین برای ساختن یک چهرهی کامل جدید استفاده کنید» او ادامه میدهد:«آنها یک ژن یا راه جدید را اختراع نکردند، آنها فقط یک ژن موجود را تغییر دادند.»
مثل مطالعات بروسات و دیگران، کار آبژانوف نظریهی هیولای امیدوار را به چالش می کشد. البته او این کار را در ابعاد ژنتیکی انجام میدهد. بوجود آمدن منقار نیازمند یک جهش تکاملی خاص یا تغییر ژنتیکی گستره نیست. در عوض آبژانوف نشان داد همان نیروهایی که ریز تکامل (تغییرات کوچک در گونهها) را بوجود میآورد، درشت تکامل را هم ایجاد میکند. تکامل ویژگیهای جدید و گروه جدیدی از گونهها.
مشخصا تغییرات کوچک در تنظیم ژنها، هم به پیدایش منقار (که در طی میلیون ها سال تکامل یافت) و هم اشکال گوناگون منقار پرندگان که می تواند طی چند نسل تغییر کند منجر شد. آبژانوف میگوید: «ما نشان دادیم که تغییرات تنظیمی کوچک می تواند به یک اثر بزرگ تبدیل شود.» بولار و آبژانوف قصد دارند که در چگونگی تکامل منقار و جمجمهی پرندگان تعمق بیشتری کنند. آن ها این کار را با استفاده از روش دست بردن در ویژگی های جمجمه و مغز انجام می دهند. بولار می گوید: «ما تازه این کار را شروع کرده ایم.»
۱۰ جاندار مخوف ماقبل تاریخ که قبل از دایناسورها در زمین زندگی میکردند
بنابر اطلاعات به دست آمده از فسیلها محققان معتقدند که اولین دایناسورها حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش و در اواخر دوره تریاس بر روی زمین ظاهر شدند. با این حال قبل از پا به عرصه گذاشتن دایناسورها، سوسمارهای مخوف و دیگر موجودات شریر وجود داشتند که در اقیانوسهای زمین زندگی میکرده و یا در زمین پرسه میزدند.
به گزارش تاپ دیجیت و به نقل از تاپتنز، ۱۰ جاندار مخوف ماقبل تاریخ که شامل کاینوگناتوس، آرتروپلئورا، استمنوساکوس، هلیکوپریون، نوتوسوروس، اینوسترانسویا، تالاتوارکان، دایمترودون، دانکلوستیوس و کارنوفکس جاندارن مخوف ماقبل تاریخ بودند که پیش از دایناسورها زندگی میکردند در این مطلب بررسی شدهاند.
۱۰- کاینوگناتوس
یکی از چیزهایی که باید در مورد کاینوگناتوس (Cynognathus) بدانید این است که بدن این جانور مو داشت، ویژگی که اکثر پستانداران آن را دارند. به این دلیل است که کاینوگناتوس متعلق به رده تراپسیدس (Therapsids) از خویشاوندان دور پستانداران است.
کاینوگناتوسها ۲۵۱ میلیون تا ۲۴۵٫۹ میلیون سال پیش و در دوره تریاس زندگی میکردند و اولین پستانداران حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش ظاهر شدند. فسیل این موجودات که با تکامل اولیه دایناسورها منقرض شدند، امروزه در آفریقا و آمریکای جنوبی یافت میشود.
آنها حدوداً در اندازه گرگهای امروزی بوده و فکهای کشیده قدرتمندی داشتند که برای شکار از آن استفاده میکردند. آنها از دندانهای شبیه سگ خود که شامل دندانهای نیش تیز بود برای کشتن و بلعیدن شکار خود که اغلب شامل گیاهخواران کوچک بودند، استفاده میکردند.
۹- آرتروپلئورا
اگر از حشرات خوشتان نمیآید پس باید خوشحال باشید که هرگز آرتروپلئورا (Arthropleura)، بزرگترین حشرهای که تاکنون برروی زمین زندگی و بر آن خزیده را ندیدهاید. آنها نزدیک به ۱۸۰ سانتیمتر طول و ۴۵ سانتیمتر عرض داشتند! آنها حدود ۳۰۰ تا ۲۹۰ میلیون سال پیش در دوره کربونیفر و در اطراف مردابهای استوا در جنوب آمریکای شمالی و اروپا زندگی میکردند. هنگامی که سطح اکسیژن اتمسفر زمین به کمترین میزان خود رسید آنها منقرض شدند. اما مشخص نیست که آیا کاهش سطح اکسیژن در انقراض آنها نقش داشته یا عامل دیگری مسئول انقراض آنها بوده است.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مورد از بزرگترین حشرات ماقبل تاریخ
۸- استمنوساکوس
استمنوساکوس (Estemmenosuchus) ممکن است ترکیبی از کرگدن، اسب آبی و تریسراتوپس (Triceratops) به نظر برسد، اما این جانور نه دایناسور بود و نه پستاندار، بلکه این جانور سیناپسید (Synapsid) از اجداد پستانداران بود. استمنوساکوسها ۲۶۷ میلیون سال پیش و در دوره پرمین، در روسیه امروزی زندگی میکردند.
محققان درباره این جانور مطمئن نیستند، اما به نظر میرسد که نزدیک به ۴٫۵ متر طول و تقریبا ۴۵۰ کیلوگرم وزن داشته و یک جانور همهچیزخوار بوده است. استمنوساکوس دندانهای تیز داشت که نشان میدهد قادر به خوردن گوشت بوده است. با این حال بدن بزرگآن برای هضم غذا خوب بوده است. همچنین پاهای کوتاهی داشته و دهانش به راحتی به زمین میرسید، این به این معنی است که این جانور بدنی ایدهآل برای چرا داشت. استمنوساکوس حدود ۲۵۲ میلیون سال پیش و در انقراض بزرگ انتهای پرمین منقرض شد.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مورد از خطرناکترین دایناسورهای تاریخ
۷- هلیکوپریون
هلیکوپریون (Helicoprion) برای اولین بار حدود ۲۷۰ میلیون سال پیش در دوره پرمین و حدود ۴۰ میلیون سال قبل از ظهور دایناسورها در اقیانوسها ظاهر شد. با اینکه این جانداران بسیار شبیه به کوسه هستند، باید بدانید که آنها کوسه نیستند. آنها با کیمراها (chimaeras) و موش ماهیها (ratfish) خویشاوند بوده و ۲۰ میلیون سال قبل از ظهور دایناسورها منقرض شدند.
نکته قابل توجه درباره هلیکوپریون مجموعهای دندان مارپیچی به نام پیچ است که بیش از یک قرن پیش کشف شد. مشکل اینجاست که بیشتر اعضای بدن هلیکوپریون از غضروف تشکیل شده بود، به همین علت جز دندانهای مارپیچی، چیزی از این جانور باقی نمانده است.
برای مدت طولانی محققان مطمئن نبودند که این حلقه بر روی بدن جانور بوده است، اما طبق نظریه ردیف دندانی مارپیچی برروی فک پایین قرار داشته و همانند یک اره دایرهای عمل میکرده است. هنگامی که هلیکوپریون میخواست طعمه خود را گاز بگیرد دندانها به عقب برگشته و همانند چاقوی دندانهدار استیک بری عمل میکرده است. علاوه بر دندانهای وحشتناک هلیکوپریون ۹ تا ۱۲ متر طول داشته است.
بیشتر بخوانید: ۱۰ هیولای دریایی منقرض شده و مربوط به ماقبل تاریخ
۶- نوتوسوروس
حدود ۲۰ میلیون سال قبل از اینکه دایناسورها پا به عرصه بگذارند و در حدود ۲۴۷ میلیون سال پیش اولین گونه نوتوسوروس (Nothosaurus) ملقب به مارمولک دروغین تکامل یافته بود. آنها متنوع بوده و حداقل ۱۳ زیر گونه داشتند. همه آنها بدن کشیده، گردن بلند و انعطاف پذیر و سر پهن داشتند و دهانشان پر از دندانهای سوزنی بود.
نوتوسوروسها نزدیک به ۴ متر طول داشتند، این اندازه آنها بسیار قابل توجه است زیرا آنها هم در آب و هم در خشکی میزیستند. انگشتان دست و پا و اندامهای قوی از آنها شناگرهای عالی ساخته بود، اما آنها شکارشان را در آب یا خشکی تعقیب نمیکردند. در عوض آنها کمین کرده و سپس طعمه خود را که شامل ماهیها و جانوران دریایی بود، شگفتزده میکردند.
۵- اینوسترانسویا
اینوسترانسویا (Inostrancevia) بزرگترین عضو از خانواده گرگونوپسیا (Gorgonopsia)، خزنده شبه پستاندار از رده تریسراتوپس بود. آنها حدود ۳٫۵ متر طول داشتند که ۶۰ سانتیمتر آن را شرسان تشکیل میداد. این اندازه بدن آنها را یکی از بهترین شکارچیهای دوره پرمین، حدود ۲۹۹ تا ۲۵۲ میلیون سال پیش در روسیه امروزی میکرد.
بیشتر بخوانید: انقراضهای دسته جمعی و بزرگ تاریخ زمین
اینوسترانسویا ۲ دندان نیش ۱۵ سانتیمتری قوی داشت که آنها را برای فرو بردن در بدن شکار خود استفاده میکرد و سپس گوشت شکار را تکه تکه نموده و به راحتی میبلعید. حتی جانداران دارای زره نیز در برابر دندانهای نیش اینوسترانسویا ایمن نبودند.
۴- تالاتوارکان
تالاتوارکان (Thalattoarchon) هیولای هم اندازه اتوبوس که میتوانست موجودات هم اندازه خود را شکار کند. این جانور دریایی گونهای از خزندهسانان (ichthyosaur) بود که حدود ۸٫۵ متر طول داشت و هشت میلیون سال پس از بزرگترین انقراض دسته جمعی زمین، انقراض پرمین-تریاس (۲۵۰ میلیون سال پیش) ظاهر شد.
تالاتوارکان قدیمیترین شکارچی دارای باله است و این نشان میدهد که زندگی دریایی پس از بزرگترین انقراض دسته جمعی در تاریخ زمین به طور کامل بهبود یافته بود. این شکارچی دریایی طعمه خود را با دندانهای مخروطی نوک تیز و ۱۰ سانتیمتری خود به راحتی میکشت. به دلایل نامشخص این جانور و سایر جانداران خزندهسان حدود ۹۰ میلیون سال پیش منقرض شدند که ۲۵ میلیون سال قبل از انقراض دایناسورها بود.
۳- دایمترودون
یک تصور غلط و رایج درباره دایمترودون (Dimetrodon) وجود دارد که تصور میشود آنها دایناسور بودند. با وجود اینکه آنها شبیه به دایناسورها بودند اما جالب است بدانید که آنها حتی خزنده نیز نبودند. آنها از رده سیناپسیدآ (Synapsida) بودند و بیشتر پستاندار به حساب میآیند تا خزنده! همچنین آنها حتی در زمان دایناسورها نیز زندگی نمیکردند زیرا ۵۰ تا ۴۰ میلیون سال قبل از ظهور اولین دایناسورها منقرض شدند.
دایمترودونها حدود ۲۹۵ تا ۲۷۲ میلیون سال پیش و در دوره پرمین زندگی کرده و شکارچیان صخره نورد بودند. آنها جزو اولین گوشتخواران شناخته شده زمین بودند که با استفاده از دندانهای دندانهدار خود حیوانات دیگر مانند خزندگان و دوزیستان را شکار میکردند. مهمترین ویژگی آنها طولشان بود که از ۱٫۷ متر تا ۴٫۵ متر متغیر بود. یک نظریه عجب درباره آنها وجود دارد و این است که با جمع نمودن گرما در بدن خود، از آن برای جذب جفت و همچنین جانوران خون سرد استفاده میکردهاند.
۲- دانکلوستیوس
دانکلوستیوس (Dunkleosteus) هیولای گوشتخواری که حدود ۴۰۰ میلیون سال پیش و در اواخر دوونین (۳۵۸ تا ۳۸۲ میلیون سال پیش) سلطان اقیانوسها بود. ماهی زرهداری که با طول حدود ۱۰ متر و وزن یک تن حتی از نهنگهای قاتل امروزی نیز بزرگتر بود. دانکلوستیوس علاوه بر بزرگی، آرواره قدرتمندی داشت که نیرویی برابر با ۵۰۰ کیلوگرم وارد میکرد. این بدان معنی است که نیروی گاز گرفتن آنها برابر با تیرانوسوروس رکس و تمساحهای امروزی بود.
آنها به اندازهای قدرتمند بودند که میتوانستند کوسهها را با یک گاز گرفتن بکشند، آنها بزرگ و وحشتناک بوده و در دریاها کوسهها را میخوردند. این هیولاها در انقراص گروهی انتهای دوونین که در آن ۷۹ تا ۸۷ درصد گونههای زمین منقرض شدند، از بین رفتند.
۱- کارنوفکس
اطلاعات زیادی درباره کارنوفکس کارولیننسیس (Carnufex carolinensis) وجود ندارد زیرا تاکنون فقط ۲ فسیل از آنها کشف شده است. چیزی که محققان میدانند این است که آنها ۲٫۵ تا ۳ متر طول داشتند و از خانواده کروکودیلومورفا (Crocodylomorpha) بودند که اجداد تمساحهای امروزی به حساب میآیند. آنها شکارچیان درندهای بودند که حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش و در دوره تریاس در آمریکای شمالی امروزی زندگی میکردند. آنها قبل از دایناسورها تکامل یافته بودند و احتمالاً تا پیش از آنها شکارچیان بزرگی بودهاند.
بزرگترین پرنده ماقبل تاریخ با بالهایی به طول ۱۰ متر
دیرینه شناسان یک گونه جدید پتروسور (Pterosaur) کشف کردهاند که با طول بالهای ۹٫۷۵ متر و ۲۵۰ کیلوگرم وزن، یکی از بزرگترین پرندگان ماقبل تاریخ است که تاکنون در زمین زیسته است.
به گزارش تاپ دیجیت و به نقل از Dailymail، این پتروسور که کریودراکون بوریس (Cryodrakon boreas) نام دارد متعلق به گروه پتروسورهای آزدارکید (Azhdarchid) بوده و اغلب به اشتباه با عنوان پتروداکتیل (Pterodactyls) شناخته میشوند، این خزنده پرنده حدود ۷۷ میلیون سال پیش و در دوره کرتاسه زندگی میکرده است.
بقایای فسیلی این پتروسور ۳۰ سال پیش در آلبرتا در کانادا کشف شده بود اما دیرینه شناسان فرض میکردند که متعلق به گونه کتزاکواتلوس (Quetzalcoatlus) است که در تکزاس کشف شده بود. اما مطالعه جدیدی که در دانشگاه کوئین مری لندن انجام شده نشان میدهد که این فسیل متعلق به یک گونه جدید بوده و اولین پتروسور کشف شده در کانادا است، این تحقیق در نشریه دیرینه شناسی مهرهداران (Journal of Vertebrate Paleontology) به چاپ رسیده است.
دکتر دیوید هون (David Hone) نویسنده اصلی این تحقیق گفت: این یک کشف عالی است و ما توانستیم نشان دهیم که با این پتروسور با سایر آزدارکیدها متفاوت است. بقایای فسیلی کشف شده از کریودراکون بوریس شامل بخشی از بالها، پاها، گردن و دنده است.
بیشتر بخوانید: آرکئوپتریکس اولین دایناسور پرنده تاریخ که توانایی پرواز داشته اما نه مانند پرندگان امروزی
اسکلت اصلی که متعلق به یک جاندار جوان است طول بالها را حدود ۴٫۸ متر نشان میدهد، اما یک استخوان بزرگ گردن از فسیل دیگر نشان میدهد که یک کریودراکون بالغ میتوانست بالهایی به طول ۹٫۷۵ متر داشته باشد. این امر باعث میشود که کریودراکون بوریس از نظر اندازه با سایر آزدارکیدهای غول پیکر از جمله تکزان کتزاکواتلوس (Texan Quetzalcoatlus) با طول بالهای ۱۰٫۳ متر و وزن ۲۵۰ کیلوگرم قابل مقایسه باشد.
این پرندگان ماقبل تاریخ گوشتخوار بوده و به طور عمده حیوانات کوچکی نظیر مارمولکها، پستانداران و حتی دایناسورهای کوچکتر را شکار میکردند. دکتر هون افزود: این بسیار عالی است که ما میتوانیم کریودراکون را از کتزاکواتلوس تشخیص دهیم، زیرا این بدان معناست که ما تصویر بهتری از تنوع و تکامل پتروسورهای درنده آمریکای شمالی داریم.
برخلاف اکثر گروههای پتروسور، آزدارکیدها جاندارانی بودند که با وجود توانایی پرواز بر فراز اقیانوس با محیطهای داخل خشکی تطابق یافته و در آنجا زندگی میکردند. علیرغم اندازه بزرگ و گسترش مکانی زیاد که شامل آمریکای شمالی و جنوبی، آسیا، آفریقا و اروپا است، به خاطر نمونههای فسیلی با حفظ شدگی نامناسب و خرد شده فقط تعداد کمی از آزدارکیدها شناسایی شدهاند. از طرف دیگر کریودراکون دارای استخوانهای حفظ شده بسیار خوبی بوده و چندین نمونه در اندازههای مختلف از آن وجود دارد.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مورد از خطرناکترین دایناسورهای تاریخ
مطالب مرتبط با خانواده ی دایناسور ها
:
-
ساخت کوادکوپتر با آکاسیف
نحوه ساخت کوادکوپتر در خانه
کار موتوریا آرمیچر
کارخانه ی تبدیل درخت به کاغذ
پاسخ و پرسش از کودک و والدین